ستاره ملتمسانه تمنای روشنی چشمان رابانگاه ممتدبرزمین جستجومی کنند.کوه هامحکم ترازهمیشه برزمین پای میفشارندتاسکون وثابتی درخورامشب هدیه دهند.صدای نفس باداضطراب شوق انگیزی رانویدمی دهد.
صدای ذکرجویبارهادرپیوندناگسستنی باعظمت دریانغمه زیبایی حیات راسرمی دهدامواج دریاهاکه باتمام توان،تورابه آرامش دعوت می کنندتابازتاب برتری ازتلالوماه برزمین خاکی باشند.
چشم هرنظاره گری راخیره میکنند،نیزارهاآغوش خودرابازکرده اندوبادراکه رقص کنان به سمتشان می آیدبه آغوش می کشند.بااوبه پایکوبی می پردازندواین گونه اضطراب اورایاری می دهد.
وخاک...خوشحال ترازهمه سرافرازانه به تمامی اینهالبخندمی زندکه امشب بادیگرحضوری براوپای می نهدکه مایه سعادت خلقة الله است واین شوق فزونی می یابد.
به این کلام نور"خلق الانسان من تین".
آری اومی آید،اومی آیدوباقدم هایش دنیاراازمنجلاب دورنگی نجات می دهدوراه روشنی راپیش پای همگان قرارمی دهد.
اومی آیدوباکلامش بهترین هدیه های اسمانی رابرای زمینیان می آورد.اومی آیدتاآخردنیا،تاظهوریگانه منجی عالم بشریت خط جدایی حق وباطل رامظلومیتش بنمایاند.مظلومیتی که به وارثان برحقش به ارث می دهدتابگویدهرکه دراین جرم مقربتراست جام بلابیشترش می دهد.